داستان فیلم با “الی” پسربچه‌ای که زیر فشار شدید والدین و مقایسه با برادر موفق‌ترش به خود آسیب می‌رساند، آغاز می‌شود. او که در مقایسه با برادر موفق‌ترش مورد تنبیه و تحقیر والدین قرار گرفته، از طریق نوشتن خاطرات روزانه تلاش می‌کند با مشکلاتش کنار بیاید و ...

لا وینگ‌سزی با این باور که نوشتن ترانه‌های کانتاپوپ یک استعداد خدا داده است، تصمیم می‌گیرد آن را به شغل مادام‌العمر خود تبدیل کند. اما هر چقدر سزی تلاش می‌کند مهارت‌های نوشتن ترانه خود را تقویت کند و دایره اجتماعی‌اش را گسترش دهد، به نظر می‌رسد هیچ چیز طبق برنامه پیش نمی‌رود. اگر اراده وجود داشته باشد، اما راهی نباشد چه؟